English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
convectional current U جریان قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
advice code U کد قراردادی
defaulted U قراردادی
defaulting U قراردادی
bespoken U قراردادی
contracted U قراردادی
defaults U قراردادی
bespoke U قراردادی
contractual U قراردادی
arbitrary U قراردادی
defoult U قراردادی
conventional U قراردادی
based on a contract U قراردادی
default U قراردادی
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
arbitrarily U بطور قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
formal charge U بار قراردادی
convention U ائین قراردادی
prosign U علامت قراردادی
conventions U ائین قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
code U نشانه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
contracted weaver U بافنده قراردادی
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
base symbol U علایم قراردادی مبنا
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
military symbols U علایم قراردادی نظامی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
courses U جریان
course U جریان
rheostome U جریان بر
coursed U جریان
effluvium U جریان
gushed U جریان
against the stream U بر ضد جریان اب
affluxion U جریان
afflux U جریان
runoff U جریان
tide U جریان
process U جریان
rede U جریان
conducting U جریان
conducts U جریان
in hand U در جریان
income U جریان
action U جریان
actions U جریان
line of flow U خط جریان
gush U جریان
gushes U جریان
going U جریان
conducted U جریان
inset U جریان
insets U جریان
flush U جریان
flow limit U حد جریان
flow line U خط جریان
flushes U جریان
flushing U جریان
flowline U خط جریان
conduct U جریان
fluor U جریان
processes U جریان
stream U جریان اب
twayblade U جریان
streamed U جریان اب
flow U جریان
flows U جریان
flowed U جریان
in the air <idiom> U جریان
streamed U جریان
stream U جریان
total current U جریان کل
circulations U جریان
afoot U در جریان
current U جریان
circulation U جریان
proceeding U جریان
streams U جریان اب
currents U جریان
streams U جریان
extra current U جریان اضافی
flow control U کنترل جریان
field current U جریان میدان
flood currents U جریان سیلابی
flood current U جریان مدی
fault current U جریان عیب
fair tide U جریان اب موافق
filament current U جریان افروزه
fault current U جریان خطا
filament current U جریان فیلامان
faradic current U جریان فارادی
drift of a current U سرعت جریان
flow diagram U نمودار جریان
flow formula U رابطه جریان
wind current U جریان بادی
free flow U جریان ازاد
welding current U جریان جوشکاری
welding current U جریان جوش
wattless component U جریان کور
free stream U جریان ازاد
wattless component U جریان هرز
fusing current U جریان ذوب
wattless U جریان بیمصرف
generation of current U تولید جریان
gold flow U جریان طلا
wattles current U جریان کور
ground ball U توپ در جریان
wattful current U جریان موثر
upward flow U جریان رو به بالا
windflaw U جریان باد
fluidmeter U جریان سنج
flowmeter U جریان سنج
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com